گفتی چو خورشید زنم سوی تو پر / چون ماه شبی میکنم از پنجره سر
اندوه که خورشید شدی تنگ غروب / افسوس که مهتاب شدی وقت سحر . . .
باز آمدنم به خدمتت دیر نشد / اندیشه مکن دلم ز تو سیر نشد
یک موی تو را به عالمی نفروشم / تو جان منی ، کسی ز جان سیر نشد . . .
می نالم از جدائی ، ای نازنین کجائی / سوزم ز هجرت ای بهترین کجائی
در باغ آرزوها دیگر گلی نمانده / در حسرت گل هستم ای باغبان کجائی . . .
دلتنگی همیشه از ندیدن نیست ، لحظه های دیدار با همه زیبائی گاه پر از دلتنگی است
گرچه میدانم نمی آیی ولی هر دم ز شوقت / سمت در می آیم و هر سو نگاهی میکنم....
جانم ز فراق ، رنج بسیار کشید / با رفتن تو همیشه آزار کشید
ما همسفر راه درازی بودیم / بین من و تو زمانه دیوار کشید . . .
در میان بغض کوچه ها من همان تنها ترینم / گر میان هر نگاهی صوت غمگینی شنیدی
یاد کن از قلب بی تابی که هر دم یاد معشوق است . . .
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی / لحظه های بی تو بودن میگذره اما به سختی . . .
کاش قلبم درد تنهایی نداشت/سینه ام هرگزپریشانی نداشت/کاش برگ آخر تقویم عشق /حرفی ازیک روز بارانی نداشت
مثل کبریت کشیدن در باد
دیدنت دشوار است
من که به معجزه ی عشق ایمان دارم
می کشم آخرین دانه ی کبریتم را
هر چه بادا باد….
گذر تک تک این ثانیه های سپری گشته ی عمرم به قدیمی شدن دوستیت می ارزد
گاه گاه به یادت غزلی می خوانم
تا نگویی که دلم غافل از آن عهد و وفاست
خوب رویان همه گر با دل من خوب شوند
خوب من با همه خوبان حساب تو جداست
خیلی سخت که بفهمی کسی رو که از جونت برات عزیزتره دلش پیش کسی دیگه هستش و تو به خاطر اینکه لا اقل اون به عشقش برسه بگذاری برای همیشه از پیشت بره..
:: بازدید از این مطلب : 1059
|
امتیاز مطلب : 172
|
تعداد امتیازدهندگان : 45
|
مجموع امتیاز : 45